کد مطلب:188702 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

مبارزه با اندیشه ی خوارج
خوارج گرچه پس از جنگ نهروان به شدت تضعیف شدند، ولی با گذشت زمان به تجدید قوا پرداخته و هوادارانی یافته و بعدها به شورش ها و حركت های اجتماعی دامن زدند.

یكی از میدان های رویارویی امام باقر (ع) با اندیشه های منحرف، موضعگیری ها و روشنگری های آن حضرت در رویارویی با عقاید و مشی خوارج بود.

امام باقر (ع) در برخی از تعالیم خود می فرمود: به این گروه مارقه [1] باید گفت: چرا از علی (ع) جدا شدید، با این كه شما مدت ها سر در فرمان او داشتید و در ركابش جنگیدید و نصرت و یاری وی زمینه ی تقرب شما را به خداوند، فراهم می آورد.

آن ها خواهند گفت: امیرالمؤمنین (ع) در دین خدا حكم كرده است (یعنی در جنگ با معاویه حكمیت را پذیرفته است در حالی كه نمی بایست شرعا حكمیت را بپذیرد).

به آنان باید گفت: خداوند در شریعت پیامبر حكمیت را پذیرفته و آن را به دو مرد از بندگانش وانهاده است. آنجا كه فرموده: «فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما». [2] .

هرگاه میان زن و شوهر اختلافی رخ نمود كه احتمال دارد به جدایی منتهی شود، به انگیزه ی ایجاد سازش و همدلی میان آن ها، یك مرد از جانب شوهر و یك مرد از جانب زن به عنوان حكم فرستاده شوند تا اگر بنای اصلاح باشد، خدا آنان را



[ صفحه 81]



توفیق عطا كند.

از سوی دیگر، رسول خدا (ص) در جریان بنی قریظه برای حكمیت، سعد بن معاذ را برگزید و او به آن چه مورد امضا و پذیرش خداوند بود، حكم كرد.

به خوارج باید گفت: آیا شما نمی دانید كه وقتی امیرالمؤمنین (ع) حكمیت را پذیرفت به افرادی كه حكمیت بر عهده ی آنان نهاده شده بود فرمان داد تا بر اساس قرآن حكم كنند و از حكم خداوند فراتر نروند و شرط كرد كه اگر حكم آنان خلاف قرآن باشد، آن را نخواهد پذیرفت؟ زمانی كه كار حكمیت علیه علی (ع) تمام شد، برخی به آن حضرت گفتند: كسی را برخود حكم ساختی كه علیه تو حكم كرد! امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ گفت: من به حكمیت كتاب خدا تن دادم، نه به حكمیت یك فرد تا نظر شخصی خودش را اعمال كند.

اكنون باید به خوارج گفت كه در كجای این حكمیت، انحراف از حكم قرآن دیده می شود! با این كه آن حضرت بصراحت اعلام كرد كه: حكم مخالفت قرآن را رد می كند. [3] .

در روایتی دیگر آمده است: فردی از خوارج مدعی بود كه علی (ع) در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج، گرفتار ظلم شده است. وی می گفت اگر بدانم كه در پهنه ی زمین كسی هست كه برای من ظالم نبودن علی (ع) را ثابت كند به سویش خواهم شتافت. به او گفتند كه از میان فرزندان علی (ع) شخصی چون ابوجعفر، محمد بن علی می تواند تو را پاسخ دهد.

وی كه از سردمداران خوارج بود، گروهی از بزرگان یارانش را گرد آورد و به حضور امام باقر (ع) رسید.

به امام باقر (ع) گفته شد اینان برای مناظره آمده اند. حضرت فرمود اكنون باز گردند و فردا بیایند.

فردای آن روز، امام باقر (ع) فرزندان مهاجر و انصار را گرد آورد و گروه خوارج نیز حضور یافتند.

امام باقر (ع) با حمد و ستایش خداوند، سخن آغاز كرد و پس از شهادت به



[ صفحه 82]



وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اكرم (ص) فرمود: سپاس خدای را كه با اعطای نبوت به پیامبر اكرم، ما خاندان را كرامت بخشید و ولایت خویش را به ما اختصاص داد. ای فرزندان مهاجر و انصار! در میان شما هر كس فضیلتی از امیرالمؤمنین علی (ع) می داند، بر جای ایستد و آن را باز گوید.

حاضران هر یك ایستادند و در فضیلت علی (ع) سخن ها ایراد كردند.

با این زمینه و فضایی كه امام باقر (ع) پدید آورد آن مرد كه بزرگ خوارج آن محفل بشمار می آمد، از جای برخاست و گفت:

من فضایل و ارزش های علی (ع) را بیش از این جمع آگاهم و روایت های فزونتری را می دانم، ولی این ها مربوط به زمانی است كه علی (ع) هنوز حكمیت را نپذیرفته، با پذیرش حكمیت كافر نشده بود.

سخن در فضایل علی (ع) به حدیث خیبر رسید، آنجا كه پیامبر (ص) فرمود:

«لا عطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، كرارا غیر فرار، لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه».

فردا، پرچم را به فردی خواهم سپرد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. بر دشمن هماره می تازد و هرگز از میدان نبرد نمی گریزد، او از رزم باز نمی گردد مگر با پیروزی و فتح خیبر.

در این هنگام امام باقر (ع) رو به جانب آن مرد كرد و فرمود:

درباره ی این حدیث چه می گویی؟

خارجی گفت: این حدیث حق است و شكی هم در آن نیست، ولی كفر پس از این مرحله پدید آمد.

امام باقر (ع) فرمود: آیا آن روز كه خداوند علی را دوست می داشت، می دانست كه او در آینده اهل نهروان را خواهد كشت یا نمی دانست؟

مرد گفت: اگر بگویم خدا نمی دانست، كافر شده ام، پس ناگزیر باید اقرار كنم كه خداوند می دانسته است.

امام باقر (ع) فرمود: آیا محبت خدا به علی (ع) از آن جهت بوده كه وی در خط اطاعت خدا حركت می كرده یا به خاطر عصیان و نافرمانی بوده است!

مرد گفت: بدیهی است كه دوستی خداوند نسبت به امیرالمؤمنین علی (ع) از



[ صفحه 83]



جهت اطاعت و بندگی وی بوده است نه عصیان و نافرمانی. (در نتیجه محبت خداوندبه علی (ع) بیانگر این است كه علی (ع) تا پایان عمر در راه اطاعت خدا گام نهاده و هرگز از مسیر رضای او بیرون نرفته است و آنچه كرده وظیفه ی الهی او بوده است).

سخن كه به اینجا رسید، امام باقر (ع) رو به آن مرد كرده و فرمود: اكنون تو در میدان مناظره مغلوب شدی، از جای برخیز و مجلس را ترك كن.

مرد از جای برخاست و آیه ای از قرآن را كه بیانگر آشكار گشتن حق برای او بود زمزمه می كرد و اظهار داشت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» [4] .


[1] «مارقه» به گروه خوارج اطلاق شده است؛ زيرا آنان از زير بار بيعت خود با علي (ع) خارج شدند، و علي (ع) در خطبه ي شقشقيه به اين جهت درباره ي ايشان گفت: «و مرقت اخري». نهج البلاغه، خطبه ي 3.

[2] نساء / 35.

[3] احتجاج طبرسي 2 / 324.

[4] الكافي 8 / 349؛ بحار 21 / 26.